جن گیر پاپ نقد و بررسی
راجر ایبرت در نقد اصلی خود در سال ۱۹۷۳ از «جنگیر» درباره اینکه چقدر درست بود که نقش کشیش مسنتر را که با شرارت با بازیگر بزرگ ماکس فون سیدو میجنگید، درست بود: «او بحرانهای مذهبی و متافیزیکی زیادی را در فیلمهای اینگمار برگمن که به نظر میرسد او تقریباً متعلق به یک میدان نبرد
راجر ایبرت در نقد اصلی خود در سال ۱۹۷۳ از «جنگیر» درباره اینکه چقدر درست بود که نقش کشیش مسنتر را که با شرارت با بازیگر بزرگ ماکس فون سیدو میجنگید، درست بود: «او بحرانهای مذهبی و متافیزیکی زیادی را در فیلمهای اینگمار برگمن که به نظر میرسد او تقریباً متعلق به یک میدان نبرد الهیاتی است، همانطور که جان وین سوار بر اسب بود.
«جنگیر پاپ» با انتخاب راسل کرو در نقش اصلی پدر گابریل آمورث، الهیدان، روزنامهنگار، نویسنده کتاب و جنگیر تعیینشده توسط پاپ، این دو تصویر را ترکیب میکند. آمورث یک کشیش حیله گر، سرسخت و خردمند است که مانند یک تفنگچی به هر ماموریت جدید نزدیک می شود. به جای تپانچه، تفنگ و چاقوهای شکاری، او یک کیت جن گیری با صلیب و آب مقدس دارد که در جعبه ای به اندازه یک کیسه زین حمل می کند. اسب او یک اسکوتر قرمز و سفید است که برای شخصیت-بازیگر کرو بسیار کوچک است، اما به همین دلیل منظره ای عالی و فوق العاده ایجاد می کند. آمورث حتی یک فلاسک ویسکی کوچک دارد که اصرار دارد آن را با خود حمل کند تا گلوی خراشیده اش را کاهش دهد. او مانند یکی از آن بازیهای بداخلاق و سختگیرانهای نوشته و اجرا شده است که در وسترنهای دهه ۱۹۶۰ توسط ستارههای اکشن سالخورده اما همچنان محبوب مانند برت لنکستر، کرک داگلاس و (بله) جان وین بازی میشد. شخصیت های آنها به نفاق به اصطلاح تمدن اشاره کردند اما به هر حال از آن دفاع کردند. آنها همه آن را دیده بودند، اما هنوز هم می توانستند شوکه شوند.
این فیلم به کارگردانی جولیوس اوری (“Overlord”) – و بسیار بسیار بسیار ضعیف با الهام از یک کشیش واقعی که داستانش در مستندی توسط کارگردان “جن گیر” ویلیام فریدکین روایت شده است – آمورث را دنبال می کند تا برای رانندگی به صومعه ای فرسوده در روستاهای اسپانیا برود. دیو از بدن یک پسر جوان این فیلم به عنوان یک فیلم ترسناک به بازار عرضه شده است، اما بیشتر شلوغ و بی حوصله است تا ترسناک و ترسناک، به خصوص زمانی که بین خطوط اکشن موازی در صومعه و در واتیکان اتفاق می افتد (جایی که فرانکو نرو نقش پاپ را بازی می کند، کی می داند. اتفاقی فراتر از مالکیت باغی در جریان است). این در نهایت یک فیلم اکشن الهیاتی است با مضامینی از یک وسترن قدیمی درباره یک تفنگچی سالخورده که با یک شریک جوان جدیتر اما آزمایش نشده (پدر اسکیبل دانیل زواتو) همکاری میکند تا زنان و کودکان را از شر یک دشمن هیولا نجات دهد.
الکس اسو در نقش جولیا، یک مادر بیوه دو فرزند که شوهرش دو سال قبل در یک تصادف رانندگی جان خود را از دست داد، صومعه فوق الذکر را برای او باقی گذاشت که امیدوار است آن را بازسازی کند تا بفروشد و بدهی های خانواده را بپردازد. جولیا یک دختر نوجوان به نام امی (لورل مارسدن) دارد که به روشی سرکش است که زمانی به آن می گفتند “شل” و یک پسر ۱۲ ساله به نام هنری (پیتر دسوزا-فیگونی) که در نهایت به یک میزبان شر ماوراء الطبیعه است، که تقریباً به همان شکلی که از زمان اقتباس فریدکین از رمان منبع ویلیام پیتر بلاتی تجلی میکند: ناسزا، کفرگویی، زخمهای باز، استفراغ، گاز گرفتن، شناور شدن، چرخش بدن به روشهای غیرممکن از نظر آناتومی. و غیره.
سکانس آغازین اصلی ترین چیز در فیلم است: آمورث آنچه را که به یک جن گیری پیش غذا تبدیل می شود با شیطانی سطل آشغال کنترل می کند و غرور خود را برافروخته می کند تا او را فریب دهد تا خودش را شکست دهد. صحنه آنقدر جذاب است که امیدواریم با یک شخصیت اصلی کمیاب با پتانسیل بیپایان فرانچایز آشنا شدهایم: فکر کنید جیمز باند در یقه چرخیده، یا پسر عموی الهیات کارآگاه کلمبو، که رفتارهای عجیب و غریب و ژولیدهاش دارد. ظاهر باعث می شود مظنونان او را دست کم بگیرند. حتی پساسکریپتی وجود دارد که به نظر میرسد آمورث در حال پیوستن به یک نسخه جنگیرانه از Avengers Initiative است. تهیهکنندگان با پایان ندادن فیلم با یک کارت عنوان چاپ شده که نوید «پدر آمورث باز خواهد گشت»، فرصتی آسان برای تشویق ایجاد کردند.
متأسفانه، «جنگیر پاپ» بازخوانی کلیشههای فیلم جنگیری قابل تماشا، اما دور از خاصیت است، با انحرافات در طرح توطئه واتیکان که با رمانهای دن براون مقایسه شده است، اما بهطور نیمهدورهای با جنایات و رسواییهای کلیسا مرتبط است. خط منگنه آنقدر پیچیده و مضحک است که به نظر می رسد کلیسا را با گفتن “شیطان آنها را مجبور به انجام این کار” کرده است، از قلاب تفتیش عقاید و پوشش پدوفیلیا رها می کند.
کرو فیلم را ارزش دیدن دارد. او نقش آمورث را به عنوان یک کات آپ غرورآمیز بازی می کند، که به طعنه های زشت با پوزخندی مرده و پاسخ های تند سلام می کند. وقتی دیو غر میزند که او بدترین کابوس آمورث است، آمورث پاسخ میدهد: “بدترین کابوس من قهرمانی فرانسه در جام جهانی است.” کرو نقش خشک و بی روح شخصیت را بازی می کند. وقتی به مخاطب اجازه می دهد ناامنی هایی را ببیند که کشیش پنهان نگه می دارد، جذاب تر می شود. وقتی پدر اسکیبل به آمورث میگوید که مقالههایش را درباره مالکیت در مجلات خوانده است، آمورث اشاره میکند که او هم کتاب مینویسد، سپس به آرامی اضافه میکند: «کتابها خوب هستند». وقتی اوری به نماهای مسافرتی آمورث که در بزرگراهها و جادههای روستایی با اسکوترش میگذارد، روسری، یقه، فدورا و عینک آفتابی شخصیت را نمادین میسازد: خیلی مضحک، به طرز مضحکی.
می توان تصور کرد که قطعات و قطعات فیلم را دوباره تماشا کرد تا از عملکرد کرو و واکنش های شگفت انگیز همبازی هایش به آن لذت برد. کرو برای مدت طولانی آنقدر خوب بوده است که طوری از این نقش می گذرد که انگار چیزی برای اثبات ندارد (حتی اگر کاراکتر ثابت کند). او در اطراف مسخره می کند و حرکات و واکنش های کوچک شگفت انگیزی را برای زنده کردن صحنه اضافه می کند. اما او هرگز آنقدر جلو نمی رود که به نظر می رسد فیلم را مسخره می کند. هنگامی که آمورث عذاب روحی خود را در یک سری فلاش بک فاش می کند، کرو آن را مستقیماً بازی می کند، رنج می کشد و چنان می پیچد که گویی تصور می کند در فیلمی از اینگمار برگمان حضور دارد. به نظر می رسد که او تقریباً در همان نقطه شغلی است که پل نیومن در اوایل دهه ۱۹۷۰ به آن رسید، زمانی که موهایش نقره ای شد و بیشتر غرور خود را از دست داد. او دیگر برای هنرش رنج نمی برد. حتی وقتی صحنه ای جدی است، او در حال تفریح است.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰